گرم بازآمدی محبوب سیم اندام سنگین دل

گرم بازآمدی محبوب سیم اندام سنگین دل


1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
گرم بازآمدی محبوب سیم اندام سنگین دلایا باد سحرگاهی گر این شب روز می​خواهیگر او سرپنجه بگشاید که عاشق می​کشم شایدگروهی همنشین من خلاف عقل و دین منملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانابه خونم گر بیالاید دو دست نازنین شایداگر عاقل بود داند که مجنون صبر نتواندز عقل اندیشه​ها زاید که مردم را بفرسایدمرا تا پای می​پوید طریق وصل می​جویدعجایب نقش​ها بینی خلاف رومی و چینیدر این معنی سخن باید که جز سعدی نیاراید گل از خارم برآوردی و خار از پا و پا از گلاز آن خورشید خرگاهی برافکن دامن محملهزارش صید پیش آید به خون خویش مستعجلبگیرند آستین من که دست از دامنش بگسلکه حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحلنه قتلم خوش همی​آید که دست و پنجه قاتلشتر جایی بخواباند که لیلی را بود منزلگرت آسودگی باید برو عاشق شو ای عاقلبهل تا عقل می​گوید زهی سودای بی​حاصلاگر با دوست بنشینی ز دنیا و آخرت غافلکه هرچ از جان برون آید نشیند لاجرم بر دل

غزلیات   Home   Browse   Search pattern   Search











ما را همه شب نمی​برد خواب

http://www.tolo.tvما را همه شب نمی​برد خواب


1
2
3
4
5
6
7
8
9
ما را همه شب نمی​برد خوابدر بادیه تشنگان بمردندای سخت کمان سست پیمانخارست به زیر پهلوانمای دیده عاشقان به رویتمن تن به قضای عشق دادمزهر از کف دست نازنیناندیوانه کوی خوبرویانسعدی نتوان به هیچ کشتن ای خفته روزگار دریابوز حله به کوفه می​رود آباین بود وفای عهد اصحاببی روی تو خوابگاه سنجابچون روی مجاوران به محرابپیرانه سر آمدم به کتابدر حلق چنان رود که جلابدردش نکند جفای بوابالا به فراق روی احباب